❀★مـــتفــاوت هــــا★❀

❀★مـــتفــاوت هــــا★❀

آدم باید متفاوت باشه
❀★مـــتفــاوت هــــا★❀

❀★مـــتفــاوت هــــا★❀

آدم باید متفاوت باشه

معرفی سه وب ماه مرداد _ شهریور

وب **چندلحظه شادی...✿◕ ‿ ◕✿**

توضیح وب: برای اینکه قدر تک تک لحظات عمرمون رو بدونیم

نویسنده: سبز اکلیلی

امتیاز من از 10 برای وب او: 9

جهت ورود،  کلیک کنید.



چندلحظه شادی...✿◕ ‿ ◕✿





وب **سایت های کلیکی برای ایرانی ها**

توضیح وب: افزایش سئو و رنکینگ - سایت های کلیکی

نویسنده: صدرا سیدی

امتیاز من از 10 برای وب او: 8

جهت ورود کلیک کنید.




کسب درآمد اینترنتی و آموزش افزایش بازدید





وب **❤سرزمین جدیدترین شکلکهای متحرک زیبا❤**

توضیح وب:  زیبا ساز وبلاگهای کودکانه(به لیست شکلکها یه سری بزن)

نویسنده: خاله

امتیاز من از 10 برای وب او: 7

جهت ورود کلیک کنید.





❤سرزمین جدیدترین شکلکهای متحرک زیبا❤


سبز اکلیلی

سلام.


این پست مخصوص سبز اکلیلی هست.


به وبش برید.


وب خوبی داره.


وب اوّل:



چندلحظه شادی...✿◕ ‿ ◕✿




وب دوّم:



❁بوی عود و عطر گلاب❁






سبز اکلیلی جان، این پست رو گذاشتم که کلّی نظر بدی.


موفق باشی


قالب دارای امکانات سایت به انتخاب آقای مهیار

سلام بر دوستان .


خوبید؟



به در خواست آقای مهیار، قالب وبلاگ دارای امکانات سایت در این پست قرار گرفته.

من هم خودم از این قالب مدّتی استفاده کردم و باید بگویم قالب خوبی است.



اگه دنبال قالب و یا کد برای وبلاگتان هستید، کافیست عنوان کدی را که می خواهید

در این پست پیام کنید تا برایتان بگذارم.

اگر به دنبال قالب نیز هستید، کمی مختصر از شکل و رنگ و ... از آن در این پست پیام کنید

تا برایتان بگذارم.

موفق باشید

دیشب به یکی از دوستام اس ام اس دادم : سلام بیداری ؟

جواب داد : آره بیدارم تو چی ؟

خدایا اگه خواستی دیوونه ها رو شفا بدی اینو بزار تو نوبت !




Image result for ‫تصاویر کودکان در حال خنده‬‎

عاقبت فضولی همینه
حالا هی فضولی کن





این خطای دید خیلی جالبه



کلیپی دیدنی از یک خطای دید بی نظیر !

ماشین زمان

لطفاً تا اخر بخونید: 



یک روز یه مخترع، یه ماشین زمان ساخت.

رفت تو جعبش و دکمه ی رفتن به فیلم رو زد.

ماشن چرخید و شاتالاق وسط فیلم  افتاد.

حالا بگید کیا اونجا بودن؟

بتمن، سیندرلا، سوپرمن و تمام شخصیّت های فیلم.

سیندرلا داشت اونجا هم برای نامادریش کار می کرد.

نامادریش که ساناز اسم داشت، می گفت: کاپوچینو بده "سینی"

سینی همون سیندرلای خودمونه.

سیندرلا هم می گفت: چشم مامی سانی. و تو دلش می گفت: بترکی.

بتمن هم داشت با دشمنان می جنگید که پاش رفت رو پوست موز سالی.

سالی همون سالومه هست که سیستر خونده ی سینی (سیندرلا) می باشه.

از اونطرف هم دکی اختاپوس ** دکتر اختاپوس** داشت در می رفت که

یهو تو دام تام گیر کرد.

تام رو که می شناسین؟

همون تام و جری

تام می خواست جری رو بگیره که  دکی اختاپوس رو گرفت.

مامی سانی جیغ زد: سینی. پاشو واسم آیپدم رو بیار. بدو فراریم رو بشور.

فرش 1200 شانه ای که از شهر فرش خریدم رو جارو کن.

سینی هم می گفت: چشم مامی سانی و می رفت حرصش رو سر آنا در میاورد.

آنا همون آناهیتا یعنی اون یکی سیستر خونده ی سینیه.

سینی دوید رفت پیش جری.

جری تو تام و جری رو میگم.

بهش گفت: یه نمه مامی سانی رو بترسون.

جری پرید رو سر مامی سانی.

مامی سانی سکته کرد.

بعدشم هالک کوبید رو صورت مامی سانی و به این صورت دیگر خبری از

ایشون نشد.

هری پاتر داشت پلی استیشن 70 بازی می کرد.

این نوع پلی استیشن حدوداً نه صدمیلیون سال دیگه میاد.

البته به جای دسته از چوب استفاده می کرد.

از اونطرف بنتن یا بن 10 خودشو تبدیل کرد به نود پا هشت دست.

این نوع موجود هفت هزار سال دیگه به ساعت او می پیوندد.

بنتن با نود پا داشته می رفته که یه پاش می ره رو دندون مصنوعی

مامی بزرگ شنل گل قرمزی.

بنتن میوفته رو  اسی. *** همون اسپایدرمن*** اسی هم زیر دست و پا

له میشه.

البته فقط پا بوده.


داستان ما همین جا تموم شد.

و اینو بگم هنوز هم خبری از مامی سانی نیست.










این داستان رو خودم نوشتم.

در صورت کپی، منبع رو هم بنویسید.

با تشکّر.

راستی داستانش خوبه؟

صبح بخیر

صبح همگی بخیر



صبحتون بخیر روزتون آروم



پست سنگین...

روزی مردی نزد پزشکی رفت.

به پزشک گفت:

نمی دانم چرا نمی توانم مثل دیگران شاد باشم.

نمی توانم از ته دل بخندم.

پزشک به او گفت: در این شهر دلقکی وجود دارد که همه را می خنداند.

نزد آن برو و از ته دل بخند و مانند دیگران شاد باش.

مرد گفت: من همان دلقکم.




نتیجه می گیریم:





بعضی افراد با این که دیگران را از ته دل می خندانند، ولی ممکن است اصلاً شاد نباشند.






سنگینی این پست رو حس کردی؟




من که کمرم شکست!!!



چند سرگرمی

چند سرگرمی براتون گذاشتم.

از اونایی که وقتی تند می خونینشون، یه چیز عجیب و باحال در میاد.

لطفا تا آخر بخونید  و لطفا نظر بدید.

منتظر نظراتتون هستم.






تند بخونید:



چسب چیپس سس



سپر جلوی ماشین عقبی خورد به سپر عقب ماشین جلویی



شیش سیخ جیگر سیخی شیش هزار




لره رو لوله




باز هم تند بخونید:



هر میخوام شو



فندم گوس






ببخشید اگه کم بود.



دفعه ی بعدی منتظر سرگرمی های بیشتری باشین.



منتظر نظراتتونم

مسابقه ی نویسندگی

از اون رو که من عاشق نویسندگی هستم، مسابقه ای تشکیل دادم.

****بدون جوایز. گفته باشم****

اگه دوست دارید، داستان کوتاهی بنویسید و آن را در قسمت نظرات بفرستید.

بعد از ارسال پیامتان، من آن را به صورت پست در وب می گذارم.

اون وقت هر کس خواست، اونو می خونه و بهش پیام میده.

موضوعش رو هم خودتون انتخاب میکنین.

یعنی موضوع آزاده.


Tavajoh موضوع آزاد Tavajoh




این مسابقه همیشه پایداره.


منتظر داستان های زیبا و نظرات پر مهرتون هستم.





البته به بهترین داستان کوتاه، جایزه ی کوچکی داده می شود.

و جایزه این است:





Tavajoh







Tavajoh







Tavajoh





به نویسنده ی بهترین داستان کوتاه، اجازه داده می شود که هر پستی که دوست دارند

در وبلاگ قرار دهند.

هر پست با هر متن و عکسی.

امّا فقط 4 پست.



موفق باشید

قالبم رو عوض کردم.


قشنگه؟





یه سوال دارم:





منظور این جمله چیست؟





سن ایچ و دیگر هیچ!!!!






منظورش چی می تونه باشه.



منتظر نظرات پر مهرتون هستم.

خودت و خدا ‿


«چه فرقی میکندکه آدم ها چه فکری درباره ی تو خواهند داشت..

مهم خدایت است که قبولت داشته باشد»




منبع:  خانوم



راستش رو بگین..

تو رو خدا راستشو بگین. من با جنبم. ناراحت نمیشم.



آیا من رو دوست دارید؟





1- بلی



2- بعله



3- بله



4- آره



5- اوهوم



6- عاره



7- yes



8- نعم



9- آری



10- همه ی گزینه ها





گفتم راستشو بگو.

این جمله نشاندهنده ی چیست؟




یک روز شش نفر در آسانسور گیر می کنند. یکی از آنها چیپسی در می آورد و با هوای

داخل آن دو ساعت دیگر زنده می مانند.





1- خندین حق مسلّم ماست.




2- چیپسه همش هوا بوده.





3 - قبل از ورود به آسانسور چیپس بخریم.




4- چیپس  نجات دهنده ی افراد داخل آسانسور




5- همه ی موارد.



هر روز به این پست چند جوک اضافه می شود

"کولامبیوزیست" چیست؟

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.



نمیدونم



_____________________________________________________________



تلفّظ پنجمین روز هفته چیست؟






پنشنبه



پنجشمبه



پنشمبه



پنجشنبه








.

.

.

.

.






هیچ کدوم.




چهارشنبه درسته.




لابد مدرکم داری.



_____________________________________________________


آیا می دانید چرا مردم چین شبیه هم هستند؟








والا منم نمیدونم.

 اگه میدونین بگین.



__________________________________________________


فکر نکنین فقط تو ایرانه که مردم از درخت توت آویزون میشن.

تو اروپا هم دیدم.




اونجا هم ایرانیا از درخت توت آویزون میشن.


___________________________________________________


یه دقیقه این متن رو بخونین:




I have 18 years old

.

.

.

.



وجدانن کیا اینطوری خوندن:



آی هو "هیجده" یرز الد.



حتما دانشگاهم رفتی.


__________________________________________________


یک روزاز خدا پرسیدم چرا بعضی بنده هات خوشگلن و بعضی ها زشت؟

گفت: به تو ربطی نداره. تو که خوشگلی به بقیه کار نداشته باش

دیدم درست میگه دیگه سوال نکردم...



_________________________________________________



می دونین من چرا استخر نمیرم؟

.

.

.

.


چون نمک و عسل تو آب حل می شن.


می بینین چه دوست با ارزشی دارین


تشویق



__________________________________________________



چرا پل ها رو می سازن؟


.

.

.

.

.


اگه می دونین بگین.

.

.

.

.


چون کشتیا از زیرش رد بشن.

.

.

.

.

وجدانن ته خنده نداشت.

.

.

.

.


اصلاً منو سننه.

به خودتون مربوط


_____________________________________________________



یک روزی مردی خانمش را به طلا فروشی می برد و می گوید: انتخاب کن.

زن می گوید واقعا می گی؟

ـ بعله

ـ چهار دست و پات نعله

زن رو به فروشنده می کند و می گوید گران قیمت ترینشان را بده.

خلاصه مرد طلا رو گرفت.

بعدش سوار شدند و رفتند.

اگه گفتید کجا؟

.

.

.

.


خونه ی مادرشوهر

بعدش رفتند تو.

مرد گفت:

.

.

.

.

.


اگه گفتید چی گفت؟

.

.

.

.


تو گوش من گفت:

.

.

.

.

.

چی گفت؟

.

.

.

.


در گوش من گفت:

.

.

.

.


لابد داری با ریتم می خونی.

خجالت بکش. هم سنات تو چین قلب عمل می کنن.


راستی به تو  چه مربوط؟

اگه می خواستش که می گفت چی میگه.

.

.

.

.

.


خلاصه مرد رو به زنش می کنه و میگه:

.

.

.

.


عزیزم، تو کادوی مامانم رو بده.

.

.

.

.


و از اون موقع بود که زن آب شد تو زمین.

.

.

.

.

.


نتیجه می گیریم:

.

.

.

.

.


به حرف شوهر اعتمادی نیست.




____________________________________________________



خوشبختی به پول نیست.






جاااااااان؟




چشم خفه میشم.


________________________________________________________



به عمم که تو آمریکا زندگی می کنه گفتم:


عمّه جون. می خوام بیام آمریکا


گفت:


خوب اینجا کسی رو داری بری پیشش؟


و اون موقع بود که فهمیدم فحش هایی که به عمه میدن بی دلیل نیست.


____________________________________________________________


تعریف از خود نباشه

.

.

.



امّا از جلوی هر مرکز خریدی رد میشم، درش واسم باز میشه


_________________________________________________________


هر چی قرص آهن رو به آهن ربا نزدیک می کنم

.

.

هیچ عکس العملی نشون نمیده


نمیدونم آهنرباها خرابن

.

.

.

یا قرصا تقلّبی شدن

.

.

.


یا من روانی ام؟!!

.

.

.

شایدم تو سر کاری

.

.

.


آره همینه، تو سر کاری



_____________________________________________________________


تست چشم پزشکی Tavajoh


این پست رو با چشم چپ بخوانید.

.

.

.

.

.



وووووی.

فدای چشک زدنت.


بسه. خجالت می کشم.

.

.

.


شماره می خوای؟



_________________________________________________________


تو پر چیست؟

.

.

.

.

.


همون گامبوی خودمونه که نمی خواد با واقعیّت کنار بیاد.

دوستان عزیز

                                                           

                 





من اگه از شهریور پست کمتر گذاشتم، ناراحت نشید.


آخه از شهریور ماه مدرسم شروع میشه و باید باهاتون خداحافظی کنم.


البته خداحافظی نه.


هر روز سعی می کنم به وب سر بزنم و اگه شد یه پست بزارم.



نگران نظرات نباشید، چون تایید میشه.



تا قبل شهریور هم در خدمتم